شاید مهمترین قانون زندگی، همین اتفاق ساده باشد که شوخیبردار هم نیست! اگر صدایت، پر از خیر و برکت باشد، تو را هم سرشار از شادی و امید میکند و اگر فریادت، همراه با کینه و نفرت شد، غم و حسرت مهمان دلت خواهد شد. خلاصه قانون بازتاب به من و تو میگوید:« هرچه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی».
یکیاز رفتارهایی که انعکاس عجیب و غریبی در کوهستان زندگی ما دارد «تشکر کردن» است. همان «خیلی ممنون» سادهای که اغلب زورمان میآید بر زبان مبارکمان جاری کنیم؛ غافل از اینکه بهکار بردن صادقانه همین عبارت، میتواند زندگیمان را زیر و رو کند.
در این شماره، به این موضوع میپردازیم.
سپاس اول:
تشکر واقعی، استفاده صحیح از لطف دیگران است. دفتر یادداشتی تهیه کنید و در آن نعمتهای ریز و درشتی را که خداوند به شما تقدیم کرده است بنویسید. عجله نکنید! شاید این کار 10 دقیقه یا حتی 10 روز طول بکشد، مهم نیست؛ حوصله به خرج دهید! مهم این است که به این بهانه، هر روز هدیههای خداوند را به خودمان یادآوری و سعی کنیم هرچه بهتر از آنها استفاده
کنیم.
سپاس دوم:
تا امروز، اگر کسی به ما لطفی میکرد، شاید از او تشکر میکردیم! از این به بعد، سعی کنیم این کار را وارونه انجام دهیم؛ یعنی قبل از برخوردار شدن از لطف دیگران، بهخصوص نزدیکانمان، پیشدستی کنیم و از آنها سپاسگزار شویم. مثلاً قبلاز اینکه از پدر و مادرمان درخواستی کنیم و بدانیم آنها به حرف ما گوش خواهند داد یا نه، از آنها تشکر کنیم!
سپاس سوم:
آلبرت اینشتین از قانون بازتاب خبر داشت و به گفتة خودش، تلاش میکرد سپاسگزار کسانی باشد که راه موفقیت را برایش هموار کردند. ما هم کمی فکر کنیم و کسانی را که در زندگی مان، کم یا زیاد اثری داشتهاند، به یاد بیاوریم؛ مثل معلم کلاس اول دبستان، رفتگر سحرخیز محله یا مورچهای که با زحمت زیاد، تکه نانی را بر دوشش جابهجا میکند! ولیلازم نیست تکتکشان را پیدا کنیم و از آنها تشکر کنیم. بهجای آن، سعی کنیم ما هم در موفقیت اطرافیانمان نقش کوچکی داشته
باشیم.
سپاس چهارم:
خودمان را هم فراموش نکنیم! هر روز صبحِ اول وقت، بعد از آنکه دست و روی ماهمان را شستیم، در آیینه مقابل، نیم نگاهی به خودمان بیندازیم، قد و بالایمان را برانداز کنیم و یک «خیلی ممنون» جانانه نثار تن و جان خود کنیم و سپاسگزار همه اعضا و جوارحمان شویم که قرار است تا 100 سال دیگر ما را تحمل کنند و در خدمتمان باشند!